نون و آب
ـ در توصیف قدرت خدای سبحان ـ :اوست که آفریده هایش را در دنیا ساکن کرد و پیامبرانش را به سوی جنّ و انس فرستاد تا برایشان پرده از دنیا برگیرند [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدهای وبلاگ
11119
بازدیدهای امروز وبلاگ
2
بازدیدهای دیروز وبلاگ
1
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
نون و آب
لوگوی وبلاگ
نون و آب
بایگانی
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
زمستان 1385
اوقات شرعی
لینک دوستان

یادداشتهای بزبزقندی
میرزا قلی خان راپورتچی

لوگوی دوستان


موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   محمد سجادزاده  

عنوان متن پرسشگری های این نسل نشان رشد فرهنگی ماست سه شنبه 86 دی 11  ساعت 5:12 عصر

.

 

 

هیچ ایمانی را نپذیر مگر آنکه ...

.

او خوشبخت بود. چون هیچ سؤالی نداشت. هیچ پرسشی ذهن او را مشغول نمیکرد .  اما روزی سؤالی به سراغش آمد و آرامشش را بهم زد.  و از آن پس خوشبختی دیگر، چیزی کوچک بود.


او از خدا معنی زندگی را پرسید. اما خدا جوابش را با سؤال خودش داد و گفت: «اجابت تو همین سؤال توست. سؤالت را بگیر و در دلت بکار و فراموش نکن که این دانه‌ای ا‌ست که آب و نور می‌خواهد.» 

او سؤالش را کاشت. آبش داد و نورش داد و سؤالش جوانه زد و شکفت و ریشه کرد. ساقه و شاخه و برگ. و هر ساقه سؤالی شد و هرشاخه سؤالی و هر برگ سؤالی.
و او که روزی تنها یک سؤال داشت؛ امروز درختی شد که از هرسرانگشتش سؤالی آویخته بود. و هر برگ تازه، دردی تازه بود و هر باز که ریشه فروتر می‌رفت، درد او نیز عمیق‌تر می‌شد.


فرشته‌ها می‌ترسیدند. فرشته‌ها از آن همه سؤال ریشه‌دار می‌ترسیدند.
اما خدا می‌گفت: «نترسید، درخت او میوه خواهد داد؛ و باری که این درخت می‌آورد. معرفت است.


فصل‌ها گذشت و دردها گذشت و درخت او میوه داد و بسیاری آمدند و جوابهای او را چیدند. اما دردل هر میوه‌ای باز دانه‌ای بود و هر دانه آغاز درختی‌ست. پس هر که میوه‌ای را برد دردل خود بذر سؤال تازه‌ای را کاشت.


«و این قصه زندگی آدم‌هاست» این را فرشته‌ای به فرشته‌ای دیگر گفت.

......................................................................

داستان بالا از عرفان نظر آهاری بود.  

اگر یادتان باشد در پست قبلی جملاتی از مرحوم دکتر شریعتی آوردم برای شروع موضوعی که به پرسشگری های  نسل نو  میپردازد . نسلی که به قول دکتر شریعتی نه در قالب های موروثی گذشته میگنجد نه مد های فکری و ضد اخلاقی غربی را به راحتی قبول میکند .

نسلی که پرسشگر است از گذشته و از امروز و در جستجوی فرداست .

پرسشگری در دین آغاز شروع ایمان است . ایمانی نه موروثی بلکه انتخابی و پایدار.

از سوال های این نسل نباید ترسید . زیرا نشان از یک رشد است . رشد در فکر نسلی جدید . پرسشگری های این نسل نشان رشد فرهنگی ماست .   نسلی که به راحتی نمیپذیرد و با یکی دو تا استدلال آبکی زیر بار نمیرود .

 نسلی که اگر نپرسد باید در ایمانش و ثباتش شک کرد . چون استدلال های ایمانش را از پدرانش به ارث برده و محصول اندیشه خودش نیست . یک احساس رضایت از دینی اجدادی. یک خوشبختی که به سوالی و شبهه ای بند است .

پرسش رمز شکفتن ایمان است و وای به حال نسلی که نمیپرسد و سوالی ندارد.

داستانی از حضرت ابراهیم در قرآن آمده که وی با قومی خورشید پرست روبرو شد واز دین و خدای آنها سوال کرد. همچنین از قومی ماه پرست و ... آنچه در این داستان محوریت دارد سوال انگیزی های حضرت ابراهیم است و اینکه دین و اعتقادات موروثی آنها را زیر سوال ببرد وآنها را به فکر و پرسشگری در اعتقاداتشان وادارد. وجواب آنها چیزی نبود جز اینکه ما    به روش پدرانمان عمل میکنیم .

اسلام که چیزی جز اعتقاد به اصول دین نیست شرط پذیرشش به عدم تقلید است واینکه خودت باید برای آنها استدلال داشته باشی .

ساحت اندیشه ات را آنقدر محترم بدان که به راحتی هیچ ایمانی را نپذیری مگر آنکه آن اعتقادات ارزش زندگیت و اندیشه ات و عشق ورزیدنت را داشته باشد .

پرسشگر باش تا خرافات و موهومات را از عشق اصیل به خدا تشخیص دهی .

 

              راستی من و تو چگونه ایم ؟؟

                                          و این نسل پرشسگر که من و تو ایم   ....



  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   محمد سجادزاده  

عنوان متن من و تو زیر آوار بم ... چهارشنبه 86 دی 5  ساعت 12:38 صبح

 

 

بم لرزید و دل مردم ایران را لرزاند

چهار سال گذشت ولی حتی امروز هم که به آن اتفاق غریب فکر میکنیم دلمان میلرزد . اشکمان جاری میشود و چقدر دلم میخواهد زار بزنم برایشان .

خودت را یک لحظه بگذار جایشان . به چشم بر هم زدنی هفتاد هزار نفر ماندند زیر آوار . شب خوابیدند به امید فردا و صبح ....

از خانواده ای چهل نفره پنج نفر ماند و من و تو چه میدانیم غم و غربت و غم از دست دادن بهترین هایت یعنی چه .

خدایا آیا این نشانه قدرتت بود یا عذاب ؟ نمیدانم .

 فقط خودت صبرمان ده که تو همانی که فردا از آن توست .

 

اذا زلزلت الارض زلزالها

 

.


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

قمه میزنم پس هستم ؟
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ